جدول جو
جدول جو

معنی جا هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

جا هاکردن
ریختن و جا دادن، جا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چیزی رااز جایی بجایی دیگر نهادن نقل انتقال، نهال را از جایی بجایی دیگر نشاندن، ذخیره کردن، هر چیز را در جای خود نهادن، پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابجاکردن
تصویر جابجاکردن
عوض کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
جوانه زدن ناگهانی و فراوان گیاهان، پیوند دادن دو چیز
فرهنگ گویش مازندرانی
جمع کردن، گردآوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فراهم کردن، درست کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جنگیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سحر و افسون نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
سیخ شدن مو از ترس یا سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
لخته شدن خون
فرهنگ گویش مازندرانی
به لانه کردن ماکیان، جاکردن، انباشتن چیزی در کیسه، خانه
فرهنگ گویش مازندرانی
انکار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
آرایش کردن، بزک کردن، زیبا کردن عروس
فرهنگ گویش مازندرانی
تحمیق نمودن، غافل ساختن کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
فریادکشیدن، بلند حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آب کردن کره یا روغن جامد، علامت گذاری بر روی درختان، داغ
فرهنگ گویش مازندرانی
خارج کردن، تیراندازی کردن، گوزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تهیه جهیزیه برای عروسی
فرهنگ گویش مازندرانی
ریز کردن، خرد کردن، نارسا ادا کردن کلام، خرد کردن، ریز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر و بحث کردن، مشاجره نمودن، بالا آوردن صدا، جر و بحث کردن، پایین آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
لفظی برای لانه کردن طیور خانگی
فرهنگ گویش مازندرانی
دو چیز را به یکدیگر نزدیک کردن، میزان نمودن مگسک تفنگ با
فرهنگ گویش مازندرانی
ورم کردن، درد کردن، دچار تب شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پس گردنی زدن، ضربت زدن، افروختن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست سبز گردوی تازه را جدا کردن مرمّت کردن ابزار دندانه
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا کردن گاو
فرهنگ گویش مازندرانی
سوا کردن، جدا کردن، خود را در جمعی جا کردن، خود را قاطی
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، پوشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
جمع آوری کردن، مرتب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین آوردن، از بالا به پایین ریختن برگ از شاخه های و سرشاخه
فرهنگ گویش مازندرانی
عصبی شدن و لج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تا کردن، متورم شدن، ساختن، کنار آمدن، بند انداختن صورت
فرهنگ گویش مازندرانی
موی دماغ کسی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی